ثامن تم

حرکت به بالا
حرکت به پایین
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
شب های قدر تسلیت

medad.io medad.io

پرداخت آسان و سریع

مبلغ-تومان:
نام شما :
ايميل :
موبایل :
توضیحات :

موزیک پلیر وبلاگ ها

موزیک پلیر مناسبتی باقابلیت تغییرآهنگ مناسبت ها،پلیری مناسب برای وبلاگ ها
موزیک پلیر مناسبتی ثامن تم

دریافت کد موزیک پلیر برای وبلاگ

تنها با احساس حضور خداست که میشود حیا داشت...

مربوط به دسته : دلنوشت
2
امتیاز مثبت به مطلب
2
امتیاز منفی به مطلب
0
2 نفر

سلام عرض شد.دوستان داشتم توی اینترنت چرخی میزدم به وب سایت یکی از دوستان برخوردم و این کلیپ رو دیدم ؛ واقعا کار کثیفیه ؛ آیا واقعا این انسانیت هست که یک انسان با سر یک انسان دیگه فوتبال بازی کنه ؟ والا انسانیت نیست... حتی به قول وبلاگ دوستمون این کار رو یه سگ هم با شکارش نمیکنه...

** دوستان عزیز توصیه میکنم افرادی که مشکل قلبی دارند به هیچ وجه این کلیپ رو مشاهده نکنند. **

مرگ بر این عمل زشت ؛ مرگ بر این کار غیرانسانی ؛ مرگ بر وهابیت ...

دانلود این کلیپ تنها برای اعضای سایت امکان پذیر می باشد...

کسانی که عضو نیستند، نمی توانند اینجا را مشاهده کنند.

منبع : ندای یک بسیجی عاشق

مربوط به دسته : دانلود صوت و فیلم
5
امتیاز مثبت به مطلب
4
امتیاز منفی به مطلب
1
6 نفر

کوچه

 و مادر و کودکی

ناگهان آمد مرد نامحرمی

دستی بالا رفت،صورتی نیلی گشت

 آن زمان بود که کوچه آغوش گه مادر گشت    

آن زمان بود که چادر سیاهی خاکی گشت       

و در میان کوچه وچادر،تن کودکی بود که می لرزید     

وکودک باتنی لرزان دست درست پر مهر مادر 

قامت خمیده و صورت نیلی را به خانه رساند...

مربوط به دسته : دلشدگان
3
امتیاز مثبت به مطلب
3
امتیاز منفی به مطلب
0
3 نفر
باز بوی فاطمه آید همی
حجتُ اللهِ القائم اِنتَقِم یا مُنتَقِم
العجل یا بقیه الله یبن الزهرا آجرک الله
فاطمیه شد صاحب عزایی
مادرت گوید مهدی کجایی
کی میایی
العجل العجل یابن الزهرا
باز بوی زهرا
باز بوی زهرا
باز بوی زهرا
مربوط به دسته : عمومی / دیگر مطالب
2
امتیاز مثبت به مطلب
2
امتیاز منفی به مطلب
0
2 نفر

آقا جان باز هم مرا شفا میدهی ...

شنیده ام بیمار ها شفا داده اے
بیمارى هاے لاعلاج
شنیده ام بیماران هر چہ نا امیدتر ، شما رئــوف تر
چندے است دلم بدجور بیمار است،
بہ در هر کجا رفتم راهم نداده ،
ردم کردند
چند سالے است دلم معتاد بہ گناه است...
شنیده ام بیماران دست بہ پنجره فـღـولـاد شما مےکشند و شفا مےگیرند
نہ پایم بہ حرم مےرسد نہ دست کوتاهم بہ پنجره فـღـولـادتـان آقـا ...
دلـ م سخت بیمار است ... شفا مےدهے ؟
باز مثل همیشه در حیرتم ...
در حیرتم و گیج
از این همه مهربانی ...
از این همه لطف ...
این همه عشق ...
این همه نور ...
یعنی باز هم مرا طلبیده ای ؟!
یعنی باز من هستم و شما و بهشت انقلاب و پنجره فولاد ...
باز من هستم و عمری دردِ دل ...

مربوط به دسته : دلنوشت
3
امتیاز مثبت به مطلب
3
امتیاز منفی به مطلب
0
3 نفر
قبلی 1 2 3 4 5 بعدی